حکایت های قرآنی/حکایت ۲
حکایت های قرآنی
حکایت ۲
خانم فاطمه طباطبایی، عروس امام خمینی (ره) می گوید: یک دفعه که با ایشان (امام) در نجف بودیم چشمشان ناراحت شده بود دکتر بعد از معاینه چشمشان گفت:«شما باید چند روز قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید». امام خمینی خندیدند و گفتند:«من چشمم را برای قرآن می خواهم، چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم ولی قرآن نخوانم؟ شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن بخوانم»
هزار و یک حکایت قرآنی/ص ۴۸۶
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم مهر ۱۳۸۹ ساعت 8:9 توسط سید سجاد ادیانی
|
این وبلاگ جهت آشنایی بیشتر بازدید کنندگان با علوم قرآنی از جمله تجوید تفسیر و . . . است.